درد خودی
جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۶ ب.ظ
عمری است دلم برای خود تنگ شده
دردِ دل من، چو رقص آونگ شده
از مُلک وملَک چو می رسد یک آهنگ
گویی همه از عدم هماهنگ شده
از داشته های خود ندارم حاصل
این است،که فیلمِ من نماهنگ شده
با هر که پریده ام رسیدم به سراب
آه از همه غنچه ها که نارنگ شده
سنگینم از این همه پریشانیِ دل
گمگشته ی رنگی ام که بی رنگ شده
از خود نکشم چو خود بگیرم به کفی
مستم ز کسی که مردِ این جنگ شده
ایام خودت رهاکن و عرش نگر
دانم که ز خود سَرَت چنین مَنگ شده
ایام-بهار 93
- ۹۳/۰۴/۲۷